لبخند در كنج قاب

شعر عاشقانه

اين وبلاگ را براي كسي درست كردم كه دوسش دارم اما او مرا دوست ندارد

لبخند در كنج قاب


يک کيلو انگور و انجير، يک کيلو سيب و گلابی
يعنی، نگاه زنم را ديگر ندارم جوابی
با کودک خويش گفتم: اسباب بازی گران است
تا خواست گويد چه، گفتم: شب رفت بايد بخوابی!
در گوشه ی خانه ی من تصوير من خنده می کرد
تنها برايم همين ماند، لبخند در کنج قابی
خوابيدم و صبح سر زد يک صبح بی گاه، نا گاه
گفتم به خورشيد آيا بايد دوباره بتابی؟




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+ نوشته شده در چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:, ساعت 23:58 توسط دل شكسته |